همه ما به کتابخوانی علاقه داریم؛ از رمانهای عاشقانه و خیالی گرفته که پرطرفدار ترینشان است، تا کتابهای فلسفی و روانشناسی، البته گاهی نیز ترسناک! اما انتخاب یک کتاب خوب نیاز به بررسی کاملی دارد که ما این کار را برایتان انجام دادیم؛
در این مطلب چندین بریده از کتابهای مختلف و عالی را جمعآوری کردهایم، فایل PDF شان را نیز بههمراه مشخصاتشان ضمیمه کردیم که اگر از خواندنش لذت بردید، بتوانید مستقیماً به آنها دسترسی داشته و کتاب خود را از این طریق تامین کنید! برای مطالعه آمادهاید؟
شما میتوانید به کانال تلگرامی دانلود کتاب نیز بپیوندید و کتابهای بیشتری را دانلود کنید:
@PdfKetabPDF
هَری، دلت برای مردهها نسوزه. برای زندهها دلسوزی کن؛ بیشتر از همه برای کسانی که بدون عشق و محبت زندگی میکنن.
اثر: مجموعه کتابهای هریپاتر
نویسنده: جیکی رولینگ
هرگز کسی شور و نشاط شما را نمیرباید. خود شما با متکی کردن نشاط خود به دیگران آن را از خود می ربایید.
اثر:لحظههای نابِ زندگی
نویسنده: باربارا دی آنجلیس
اگر میخواهی برای آدمهای طبقه بالا پز بدهی، زحمت نکش. آنها همیشه به نظر حقارت نگاهت میکنند.
اگر میخواهی برای زیر دستهایت پز بدهی، باز هم زحمت نکش. چون فقط حسودیِشان را تحریک میکنی.
این نوع شخصیت کاذب، تو را به جایی نمیرساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه میدهد در چشم همه، یک جور باشی.
اثر: سه شنبهها با موری
نویسنده: میچ آلبوم
اگر روزی فرا برسد که زن نه از سرِ ضعف، که با قدرتْ عشق بورزد، دوست داشتن برای او نیز همچون مرد سرچشمهی زندگی خواهد بود؛ نه خطری مرگبار...!
اثر: جنس دوم
نویسنده: سیمون دوبووار
این زندگی همه آن چیزی است که داریم.
هیچ رستگاریِ جاودانهای در آخرت وجود ندارد؛ زیرا آخرتی وجود ندارد.
وظیفه ما این است که با زندگی عاشقانه و آموختن شناخت خداوند، در زندگی کنونی رستگاری را بیابیم.
دینداریِ واقعی شامل: عدالت، نیکوکاری، احسان و عشق به انسانها است.
اثر: مسئله اسپینوزا
نویسنده: اِروین د.یالوم
کسی را دوست داشتن بدین معناست که روحش را از او بگیری و به او در ازای همین ربایش؛ بیاموزی روحش تا چه حد بزرگ، زوالناپذیر و روشن است. همهی ما از همین رنج میبریم! عشق، روح ما را به اندازهی کافی ندزدیده است. از نیروهایی رنج میبریم که درونمان محبوس ماندهاند. نیروهایی که هیچکس قادر به غارتشان نیست تا آنها را بر ما کشف کند
اثر: هجده اثر
نویسنده: کریستین بوبن
مگذار در لحظههایی از زندگی، به خاطر کوچکترین چیزها که بزرگ مینمایند در چشمانت اشک بنشیند.
اشکها برای غمهای بزرگ و شادیهای بزرگ است...
اثر: گریزِ دلپذیر
نویسنده: آنا گاوالدا
عشق، کمیابه. کاملاً درسته. اما لزوماً قرار نیست فقط یک بار در تمام عمر رخ بده. این که تا آخر عمرت به چند نفر عشق میورزی و با چند نفر از اونها خواهی بود، چیزی از عشق تو به سم کم نمیکنه و منافاتی با عشق تو ندارن.
اما این رو هم میخوام بهت بگم، که این تجربهها زیاد نیستن.
تو خیلی خوش شانسی که دو مرتبه در زندگیت عاشق شدی. شاید این فاصلهی زمانی تو رو گیج کرده باشه اما برای یک ثانیه هم فکر نکن که ذرهای از ارزش اون عشق و رابطه کم میکنه.
اثر: در غرب خبری نیست!
نویسنده: اریش ماریا رمارک
آنچه آدم را پیر میکند نگاه به گذشته و حسرت فرصتهای از دست رفته است.
حساب و کتاب روزهای گذشته آدم را زود پیر میکند و جز، بینی تیرکشیده و چشمان حریص و بیفروغ، چیزی از او باقی نمیگذارد...!
اثر:دیروزهای ما
نویسنده:ناتالیا گینزبورگ
کتابهایم را ببند، آنها را مخوان. بهجای خواندن آنها؛ خطوط دست و چهرهام را بخوان. وقتی به چهرهی تو مینگرم، مانند کودکی هستم که شادمانه به درخت کریسمس مینگرد.
اثر: در بندر آبیِ چشمانت
نویسنده:نذار قبانی
یکی از نشانههای عشق حقیقی آن است که به تو عشق بورزند بدون اینکه شایستگیاش را داشته باشی.
اگر زنی به من بگوید عاشق توام چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه میخری و ظرفها را هم خوب میشویی، مرا ناامید کرده!
چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر میرسد.
چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانه توام، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی...
اثر:آهستگی
نویسنده:میلان کوندرا
قسمت دوم «بریده هایی از کتاب های برگزیده» آماده شد.